ایران، محرک اصلی تنش در منطقه است؟ | آمریکا در حال تکرار اشتباه های جنگ سرد
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۶۲۱۹۴
همشهریآنلاین – گروه سیاسی: درحالیکه طی روزهای اخیر تنشها در سطح منطقه به شکل کمسابقهای افزایش یافته و خاورمیانه در معرض طوفان بحرانهای فزاینده قرار گرفته، برخی رسانهها و مقامهای آمریکایی طی روزهای اخیر کوشیدند جمهوریاسلامی را بهعنوان عامل اصلی کشته شدن سه سرباز آمریکایی در پایگاهی در مرز اردن و سوریه معرفی کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درچنین شرایطی اما مقامهای ارشد تهران ضمن اشاره به اینکه ایران دخالتی دراین دست حملهها ندارد و اصولا گروههای مقاومت در اجرای راهبردهای خود از ایران دستور نمیگیرند، درعینحال تاکید کردند به هرگونه تهدید و حملهای ازسوی آمریکا پاسخ محکم و مناسب میدهند. این درحالیاست که برخی کارشناسان آمریکایی معتقدند راهبرد «متهمنمایی ایران» که طی روزهای اخیر با شدت بیشتری ازسوی آمریکا و همچنین رژیمصهیونیستی دنبال میشود، رویکردی «گمراهکننده» بهحساب میآید.
نقصهای تحلیلی با پیامدهای پرهزینه
نشریه آمریکایی «نشنال اینترست»، نزدیک به نومحافظهکاران، در تازهترین گزارش خود درباره تحولات جاری در منطقه، تاکید کردهاست که معرفی ایران بهعنوان محرک اصلی تنشها در منطقه، به اندازه رویکرد آمریکا به شوروی در جریان جنگ سرد، گمراهکننده است.
«پل. آر. پیلار»، که مدتها در سازمان سیا و جامعه اطلاعاتی آمریکا مشغول بهکار بوده، دراینباره معتقد است: «جنگسرد ایالاتمتحده و شوروی، که اکنون بیشاز سه دهه از آن گذشته، بهطورکلی یک «برد» برای آمریکا در نظر گرفته می شود، اما حتی در آن مقطع هم، چارچوببندی معمول رقابت و مفروضات مرتبط با زیربنای استراتژی کلان ایالات متحده دراین حوزه، نقصهای جدی با پیامدهای پرهزینه داشت».
این گزارش با اشاره به اینکه چنین چارچوبی دربرگیرنده مفهوم یک جنبش کمونیستی واحد در سراسرجهان بود که درآن انگیزه اصلی برای اقدام در هر نقطه، از مرکز آن یعنی مسکو، نشأت میگرفت، میافزاید: این تصور سبب درک نادرست ماهیت و ریشههای بسیاری از حوادث و رویاروییهای محلی شد».
پیلار دراین گزارش با تاکید بر اینکه جنگ ویتنام احتمالاً بزرگترین و پرهزینهترین خطای ناشی از چنین تصوری بهحساب میآید، تاکید میکند: «هنگامی که ایالاتمتحده در اواسط دهه ۱۹۶۰ وارد جنگ شد، آمریکاییها و سیاستگذاران عادی بهطور یکسان درگیری در ویتنام را، نه بهعنوان یک ناسیونالیسم پسااستعماری، بلکه بهعنوان محلی برای جلوگیری از پیشرفت کمونیسم جهانی دیدند. «نظریه دومینو» که درصورت سقوط ویتنام جنوبی به دست کمونیستها، از دست دادن اجتنابناپذیر دیگر مناطق را بهدنبال دارد، بخشی از تصویر غالب بود».
تعابیر نادرست درباره بیثباتیها
در ادامه این گزارش عنوان شدهاست: «چارچوب حاکم بر جنگ سرد همچنین اتحاد جماهیر شوروی را دارای یک قابلیت بیثباتکننده تقریباً منحصربهفرد در سراسر جهان میدانست، بهعنوان یک قدرت توسعهطلب که دائماً از ابزارهای بدخواهانه برای گسترش نفوذ خود به فراتر از مرزهایش استفاده میکند. این اما همه حقیقت نبود».
پیلار با اشاره به برچسب «امپراتوری شیطان» رونالد ریگان به شوروی، معتقد است این تصور که اتحاد جماهیر شوروی عامل اصلی مشکلات است، سبب ایجاد تعابیر نادرست درباره بسیاری از بیثباتیها شد که در واقع علل اصلی آن، ربطی به اتحاد جماهیر شوروی نداشت».
وی همچنین با تاکید بر اینکه ازسوی دیگر آمریکا متوجه نشد رفتار شوروی تا چه اندازه واکنشی بوده تا آغازگر چالش، تصریح میکند: «یکی از مثالهای متعدد چنین موضوعی، مداخله نظامی شوروی در افغانستان در سال ۱۹۷۹ بود. دولت ایالاتمتحده در آن مقطع با این موضوع بهعنوان بخشی از «توسعهطلبی شوروی» برخورد کرد. واقعیت اما، این بود که این موضوع، واکنشی بود که مداخلات طولانی آمریکا در افغانستان تا همین دو سال پیش نیز ادامه داشت».
سایه سنگین جنگ سرد
پیلار در ادامه این گزارش با تاکید بر اینکه شکلدهی سیاستخارجی آمریکا برای دههها متاثر از رقابت واشنگتن - مسکو بوده، معتقد است: «این موضوع سیاست آمریکا در قبال بسیاری از کشورهای دیگر را دچار انحراف کرد. امروزه بسیاری از این برداشتها و نگرشهای اشتباه جنگ سرد در خاورمیانه تکرار شدهاند و منطقه بهعنوان عرصهای برای رقابت آمریکا و جمهوریاسلامی ایران مطرح شدهاست. اکنون نیز مانند جنگسرد، چارچوببندی اشتباه نه تنها سیاست را هدایت میکند، بلکه کنگره، کارشناسان و رسانهها را نیز فرا گرفتهاست».
او براین اعتقاد است که «اساسا چنین چارچوبی، امور خاورمیانه را در قالب رقابتی میان متحدان ایالاتمتحده و «محور مقاومت» با محوریت و رهبری ایران تفسیر میکند. رسانههای جریان اصلی برای نام بردن از هر گروه یا رژیمی در خاورمیانه که با ایران رابطه داشته است، از توصیف «تحت حمایت ایران» استفاده میکنند... این درحالیاست که شواهدی وجود ندارد نشان دهد آنها لزوما از طرف ایران عمل کردهاند، نه از طرف خودشان».
پیلار حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را نمونهای از چنین رویکردی میداند و معتقد است: «حتی دولتهای ایالاتمتحده و اسرائیل، که میتوان انتظار داشت هر نشانهای از دخالت ایران را با صدای بلند جار بزنند، هیچ نشانهای از برنامهریزی یا جهتگیری ایران در این زمینه نیافتهاند و ظاهراً ایران به اندازه دیگران از حمله غافلگیر شده بود».
جمهوریاسلامی و مورد حوثیها
در ادامه این گزارش با اشاره به اینکه چنین وضعیتی درباره حوثیهای یمن نیز صدق میکند، آمدهاست: «حوثیها از شورش محلی در بخشی از شمال یمن بهوجود آمدند که رژیمهای قبلی آن را نادیده گرفته بودند. حوثیها با وجود استقبال از کمکهای ایران، بهشدت مستقل از جمهوریاسلامی تصمیمگیری کردهاند. مثال چنین رویکردی، اقدام حوثی درجریان جنگ داخلی این کشور در تصرف شهر صنعا به چشم آمد؛ جایی که آنها برخلاف توصیههای ایران عمل کردند».
پیلار میافزاید: «امروز، حملات حوثیها به کشتیرانی در دریای سرخ با این انگیزه است که نشان دهند بازیگر مهم منطقهای هستند که نباید نادیده گرفته شوند و مهمتر از همه، خشم واقعی خود درباره فاجعه انسانی در نوار غزه را نشان میدهند. بنابراین بحران کشتیرانی واقعاً مربوط به حمله اسرائیل به غزه است، نه درباره طراحی بزرگ منطقهای تهران یا شبکه مقاومت».
او با تاکید بر اینکه حمایت ایران از گروههای مقاومت منجر به این تمایل غربیها میشود که آنها را «تحت حمایت ایران» یا «نیابتی» قلمداد کنند، عنوان میکند: «اشتباه چنین معادلهای را میتوان با نگاهی به گستردهترین رابطه کمک در خاورمیانه مشاهده کرد: میلیاردها کمکی که ایالاتمتحده هر سال به اسرائیل میدهد. این کمکها تأثیرگذاری قابلتوجهی برای ایالاتمتحده به ارمغان نیاوردهاست، که نمونه آن، رد درخواستهای ایالاتمتحده برای خویشتنداری اسرائیل در غزه و یافتن راهحل سیاسی برای درگیری اسرائیل و فلسطین است».
ایران، محرک اصلی تنش در منطقه؟
در ادامه این گزارش به حملات اخیر به اهداف آمریکایی نیز اشاره شدهاست؛ «قرار دادن خودکار هر رویداد نامطلوب در خاورمیانه در چارچوبی با محوریت ایران، در ساعات اولیه پساز حمله مرگبار هواپیمای بدونسرنشین به یک پایگاه آمریکایی در امتداد مرز اردن و سوریه نیز کاملاً آشکار بود. بیانیه کاخ سفید درحالی «گروههای شبهنظامی تحت حمایت ایران» را مقصر دانست که درعینحال اعتراف کرد «ما هنوز درحال جمعآوری حقایق درباره این حمله هستیم». تا زمانی که یک گروه مستقر در عراق مسئولیت آن را برعهده گرفت، هیچ نشانهای مبنی بر اینکه دولت حتی میدانست چه گروهی این پهپاد را پرتاب کرده، وجود نداشت. انسان تعجب میکند چگونه میتوان حمایتکننده یک گروه را بدون دانستن هویت آن گروه تشخیص داد».
پیلار همچنین در پایان با اشاره به اینکه ایران به صراحت هرگونه دخالت دراین حمله را رد کرده و تاکنون نیز هیچ مدرکی مبنی بر تحریک، برنامهریزی، هماهنگی یا هدایت این حمله ازسوی ایران ارائه نشدهاست، اضافه میکند: «تصور ایران بهعنوان «محرک اصلی تنش در منطقه»، به همان اندازه مواجهه با جماهیر شوروی در دوران جنگسرد، گمراه کننده است. مانند مورد شوروی، چنین رویکردی دلایل اصلی خشونت و بیثباتی در منطقه را نادیده میگیرد. بارزترین مثال چنین موضوعی، مناقشه حل نشده اسرائیل و فلسطین است. با وقایع پساز ۷ اکتبر رد خونین این ایده نمایان میشود که این درگیری میراثی از گذشته است که میتوان با خیال راحت آن را کنار گذاشت و روی چیزهای دیگری مانند «تهدید ایران» متمرکز شد».
کد خبر 829354 برچسبها ایران و اسرائیل ایران و آمریکا خاورمیانه الحشد الشعبی طوفان الاقصیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ایران و اسرائیل ایران و آمریکا خاورمیانه الحشد الشعبی طوفان الاقصی ادامه این گزارش جمهوری اسلامی ایالات متحده جماهیر شوروی حمایت ایران حوثی ها جنگ سرد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۶۲۱۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاهکلید حل مسائل منطقه،دست ایران
روند تحولات موجود در غرب آسیا حکایت از قریبالوقوع بودن فروپاشی نظم کنونی و شکلگیری ساخت نوینی از نظم منطقهای و به تبع آن نظم جهانی دارد.
به گزارش ایسنا، جام جم نوشت: سفر علیاکبر احمدیان، نماینده رهبر معظم انقلاب و دبیر شورایعالی امنیت ملی به روسیه که به دعوت نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت ملی روسیه صورت گرفت، بازتاب گستردهای در رسانههای خارجی و تحلیلگران داشت که گویای یک تحول بزرگ در عرصه امنیت اطلاعاتی میان کشورهای ضد یکجانبهگری آمریکاست تا با این ائتلاف از تهدیدهای موجود برای ایجاد یک فرصت ارزشمند بهرهمند شوند و به نظر میرسد حضور نمایندگان ۱۰۶کشور دراین اجلاس امنیتی، فرصت مغتنمی است تا با گسترش همکاری در عرصه امنیت اطلاعات، اقدام به خلق ابزارها، نهادها و ساختارهای جدید در این زمینه کنند تا دربرابر این تقابلها که شدت یافته و به تشدید تروریسم دامن زده، بیدفاع نباشند.
نقش سرویسهای اطلاعاتی در توسعه تروریسم در منطقه
تحولات اخیر در عرصه روابط بینالمللی، بهخوبی نشان میدهد که مفهوم صلح بیش از هر مسأله دیگری در معرض خطر، تهدید و نقض قرار دارد و جنگطلبی آمریکا و دستنشانده فاسد آن درمنطقه غرب آسیا، مهمترین عامل در ایجاد شرایط کنونی شده است که در نتیجه آن، قریب بر۳۵هزارانسان که بخش اعظمی ازآنهاغیرنظامی بودند،تنها درغزه به شهادت رسیدهاند تا بر هژمونیطلبی این دولت استعماری کمک کرده و مانع افول آمریکا و نابودی رژیم نامشروع صهیونیست باشند.
تروریسم یکی از شیوههای بارزی است که دولتهای استعماری از آن بهره جستهاند تا به این وسیله بر تداوم حاکمیتشان کمک کنند. بیدلیل نیست که این پدیده شوم در حال حاضر به عنوان یکی از بزرگترین خطرها در مسیر تحقق صلح و امنیت ملی و بینالمللی بهشمار میآید، ابزارهای جدید و نوین نیز به خدمت تروریستها آمدهاند و پیوند فناوریهای نوین با اقدامات تروریستی تبدیل به یک گرفتاری راهبردی برای همه کشورها شده است به نحوی که گروههای کوچک با بهکار گیری ساختارهای پیچیده فناورانه، مبدل به کنشگرانی قهار شدهاند و با اقدامات تروریستی، عرصه را برای تحقق صلح، امنیت و ثبات منطقهای تنگ کرده، مشغول یکهتازی هستند.
بنابر شواهد مستند و آشکار، آمریکا و رژیم غاصب صهیونیست در صدر فهرست حمایت از اقدامات تروریستی و مبتکر قتلهای هدفمند و تروریسم دولتی هستند و بیشتر ملتها از عوارض این جنایات بیبهره نماندهاند؛ حمله صهیونیستها به دفتر کنسولگری ایران در سوریه و شهادت جمعی از مستشاران ایرانی که بهصراحت خلاف اصول پایهای حقوق بینالملل است، آخرین مورد از توسل صهیونیستها به ابزار ترور با هدف مقابله با هژمونی ایران در منطقه و همچنین جهان است، غافل از اینکه این اقدام ددمنشانه آنها بر ابهت جمهوری اسلامی ایران افزود و پاسخ مشروع به جنایات اسرائیل در عملیات «وعده صادق» پیشبینیهای آمریکا و صهیونیستها را با شکست روبهرو کرد؛ زیرا آنها فکر میکردند جمهوری اسلامی ایران با این تجاوز آشکار دچار هراس شده و از کنشگری منطقهای علیه اهداف دولتهای استکباری عقبنشینی میکند اما دیدند که با پاسخ هدفمند و صحیح، حیثیت دفاعی و اطلاعاتی صهیونیستها-که از حمایت آمریکا و چند کشور دیگر برخوردار بود-به فنا رفته و وجهه امنیتی آنها متزلزل شد.
به زعم آمریکا، برتری همهجانبه اسرائیل در منطقه غرب آسیا، میتواند به تحقق اهداف و نیات شوم آنها کمک کند لذا در تدوین برنامههای مرتبط با سیاست خارجی خود به آن پایبند هستند و ابایی از اعطای بودجههای کلان و حمایتهای غیرمادی به این رژیم جعلی ندارند ونتیجه این شده است که صهیونیستها با گریز از همه پیمانهای ناظر بر فعالیتهای هستهای از جمله ان .پی. تی به انباری از سلاحهای هستهای دست پیدا کرده و از آن برای حمله به غزه و سایر حملاتشان استفاده میکنند.ارائه اطلاعات امنیتی و اطلاعاتی به منظور ارزیابی قدرت رقبا و دشمنان و شناسایی نقاط ضعف و قوت آنها، اعلام به موقع هشدارها در خصوص احتمال وقوع جنگ و عملیاتهای کماندویی از سوی دشمن جهت آمادگی ارتش برای مقابله با هرگونه خطر احتمالی و تمرکز روی توسعه قابلیتهای فناوری از جمله ماموریتهای مهم سرویسهای جاسوسی است تا با جمعآوری اطلاعات بخشهای مختلف و ارسال آنها به یگانهای فعال نقشآفرینی کرده و آن را در اختیار ارتشها و موسسات نظامی سراسر جهان قرار دهند که بنا بر اذعان فعالان این عرصه، سرویسهای جاسوسی آمان، موساد، شاباک و ... در این زمینه صاحب نام بودند و با شکست قطعی و غیر قابل ترمیم آنها در عملیاتهای طوفانالاقصی و وعده صادق رسوا شده و مقدمات سقوط رژیم غاصب را کلید زدند.
به طورکلی سازمانهای جاسوسی با ترور میخواهند خود را موفق، مقتدر و توانمند معرفی کنند اما مروری بر اقدامات و عملیاتهای آنها نشان میدهد که حریف ایران نیستند و در اکثر رویاروییهای خود با نیروهای اطلاعاتی و دفاعی جمهوری اسلامی، ناکام ماندهاند. بررسی پرونده فعالیتهای جاسوسی نشان میدهد اکثر آنها در سه حوزه جمعآوری اطلاعات، ترور اشخاص و ایجاد نزاع قومی-مذهبی متمرکز بودهاند اما در تله امنیتی سربازان گمنام افتاده و توان مقابله با چتر امنیتی جمهوری اسلامی ایران را ندارند.
مقابله با انحصارگرایی غرب در حوزه اطلاعات
انحصار اینترنت، سیستمهای عامل رایانهها و تلفنهای هوشمند(مانند ویندوز و اندروید)،دیتاسنترها وسکوها(مثل گوگل و NSA) به آمریکا، زمینه مساعدی را به منظور سوءاستفاده از اطلاعات و توانمند شدن آنها برای نفوذ تا عمق زندگی افراد، جوامع و کشورها فراهم کرده است و نهادهای وابسته به آن نقش بیبدیلی در شکل دهی خواستهها، سبک زندگی، افکار و ایدههای جوامع بشری مطابق با اهداف و امیال صاحبان قدرت و نظام سلطه بینالمللی دارند و این امر نقطه آغازی برای در اختیار گرفتن زیرساختهای حیاتی کشورها و تهدید آنها دارد کما اینکه در حال حاضر زیرساخت اینترنت در انحصار آمریکاست و از این طریق قادر است تا زیرساختهای همه کشورها را در تصرف، کنترل و اختیار خود در آورد و به شیوههای زیر پوستی که همان تغییر در هویت افراد و جوامع بشری است، به حذف تدریجی حاکمیت ملی کشورها به نفع خودشان پرداخته و زمینه اساسی برای ایجاد گسست و شکاف نسلی را فراهم کند اقدامی که در بسیاری از کشورها رخ داده و آمریکاییها میخواهند فرهنگ منحط غربی را جایگرین ارزشهای انسانی و اجتماعی سراسر دنیا کنند و برای این توطئه از ابزارهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی بهره میبرند.در حال حاضر دستیابی به ثروت و قدرت علاوه بر توانمندیهای میدانی و عملیاتی به امکان استفاده از اطلاعات نیز ربط دارد؛ روندی که با رشد سریع اختراعات در زمینه فناوریهای جدید اطلاعاتی شکل گرفته و بر این اساس، فناوریهایی با امکان ارتباطات راه دور و رسانهها، فضایی کاملا نو را در زمینه توسعه اقتصاد و سیاست به وجود آوردهاند و میطلبد جمهوری اسلامی ایران با حضور در ائتلافهای منطقهای، فضای حضور در مناسبات جهانی را فراهم کرده و از ظرفیتهای رو به رشد خود در زمینه اطلاعات بهرهمند شود؛ رویهای که به درستی در حوزه سیاست خارجی دولت سیزدهم مورد استفاده قرارگرفته است و آنها با تقویت حوزه دیپلماسی به مقابله با تهدیدات غرب به خصوص آمریکا پرداختهاند و با حضور در مجامع مختلف منطقهای و جهانی افکار عمومی را در جریان اقدامات صلحطلبانه ایران قرار دادهاند تا به این ترتیب از اثرات تحریم کاسته و بنیانگذار یک اجماع علیه انحصارگرایی غرب در حوزه اطلاعات باشند؛ روشی که آمریکا نیز برای خروج از بحرانهای پیشرو به آن پناه برده و به مصاف «تیک تاک» رفته است تا از نفوذ افکار و برنامههای این شرکت بر کاربران آمریکایی جلوگیری کند.
نظم نوین جدید با حضور مقتدرانه ایران
روند تحولات موجود در غرب آسیا حکایت از قریبالوقوع بودن فروپاشی نظم کنونی و شکلگیری ساخت نوینی از نظم منطقهای و به تبع آن نظم جهانی دارد؛ طرح ایدههایی همچون «معامله قرن»،«صلح عبری-عربی» و«پیمان ابراهیم» و شکست آنها در مقاطع مختلف حکایت ازتزلزل نظم کنونی و بیداری ملتهای جهان نسبت به طرح استکباری آمریکا علیه اراده ملتها درتعیین حاکمانشان دارد.
گذشت بیش ازهفت ماه از تجاوز ۷۰ساله صهیونیستها برفلسطین اشغالی تنهابخشی ازاین پروژه استعماری غربیها در این منطقه استراتژیک است که در مقابله با گروههای تکفیری هم سربلند میدان شد و فضا را در اختیار تسلط گروههای رادیکال مثلا اسلامی قرار نداد. اتحاد استراتژیک ایران با قدرتهای منطقهای نظیر چین و روسیه، گسترش جبهه مقاومت و انتقال قدرت اقتصادی ازغرب به شرق جهان از ویژگیهای نظم نوین است که جمهوری اسلامی ایران درآن نقش داشته و به افول هژمونی آمریکا سرعت بخشیده است.سفر رئیسجمهور به پاکستان و حضور رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور درروسیه که منجر به توافقات سیاسی،اقتصادی، اطلاعاتی و امنیتی.مهمی بین طرفین شد،گواه دیگری برشکلگیری نظمی نوین درمنطقه و انزوای روزافزون آمریکا و اسرائیل است؛ به ویژه که تحولات اخیر به شکاف واشنگتن و رژیم غاصب صهیونیست دامن زده است.
چند نکته درباره یک نشست
حضور علیاکبر احمدیان، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در رأس یک هیات بلندپایه امنیتی برای شرکت در دوازدهمین «نشست بینالمللی مقامات عالیرتبه مسئول در امور امنیتی» و «نشست دبیران شوراهای امنیت ملی کشورهای عضو بریکس» به لحاظ روند تحولات منطقهای به خصوص بعد از عملیات وعده صادق، اهمیت بالایی داشت و نشان داد ایران در روند شکلگیری نظم نوین منطقه، میکوشد با همکاری سایر کشورها با تروریسم، به ویژه تروریسم دولتی اسرائیل مقابله کند.
ایران و روسیه در ماههای اخیر هردو قربانی تروریسم بودهاند و برگزاری اجلاس امنیتی سنپترزبورگ نسبت به اجلاس امنیتی مونیخ که شرکتکنندگان در آن عمدتا حامی تروریسم هستند، حائز اهمیت است.
۱۱۰ کشور از پنج قاره جهان در این اجلاس حضور داشتند واین مسأله حکایت از اهمیت این اجلاس و توجه به رویکردهای تازه
امنیتی برپایه همکاری دارد.مذاکرات دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با مقامات کشورهای هند، برزیل، سوریه،عراق و...، نمونهای از این تعاملات است.
این اجلاس امنیتی درحالی برگزار میشود که منطقه در آتش جنگافروزی صهیونیستها میسوزد و اتحاد جهانی برای مقابله با این جنگطلبی بسیار مهم است بهویژه که بعد از عملیات وعده صادق، نگاهها به ایران دوخته شده تا تحولات را بر اساس تفاهمات امنیتی جدید ـکه در حاشیه اجلاس به امضا رسیده است ـ مدیریت کند.
انتهای پیام